• دوشنبه 3 دی 03

 رضا قاسمی

اشعار فاطمیه -( "ماندنش حتمی است ، می ماند" )

839


رونقی داشت ، خانه ام با تو
که همان هم به بستر افتاده
غصه ی جانگداز تو بانو
با دل حیدرت در افتاده

یار نُه ساله ام ، بمان با من
تو جوانی هنوز ، رفتن نه !
رحم کن بر دل پر از داغم
حرف رفتن نزن تو با من ، نه !

یار نُه ساله ام ! بمیرم که
تو نداری توانِ یک ناله
سن و سال تو دست خورده شده
شده ای مثل یک نود ساله

سن و سالت به قامتت نخورَد
و به این لرزش تمام تنت
تو نفس می کشی و می میمرم
بهر خونهای روی پیرهنت

مادر بچه های دلخونم !
بچه هایت عجیب دلگیرند
آخرش هم کنار بستر تو
بهر درد تن تو می میرند

دخترت را ببین کنار خودت
دارد امن یجیب می خواند
زیر لب بر خودش دهد امّید
"ماندنش حتمی است ، می ماند"

نا امیدش نکن ، امید من !
پس بمان در کنار دخترمان
زندگی را دوباره می سازیم
با تمام امید و باورمان

 

شاعر : رضا قاسمی

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 8:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران